- رشک خوردن (تَ رَ تَ)
رشک آوردن. رشک آمدن. رشک ورزیدن: غیار. غیره. غیر. (منتهی الارب) :
رشک رقیب می خورم لیک عوض نمی کنم
با لب خنده خیز او دیدۀ گریه زای را.
ظهوری (از آنندراج).
و رجوع به رشک آوردن و رشک آمدن و رشک ورزیدن شود
رشک رقیب می خورم لیک عوض نمی کنم
با لب خنده خیز او دیدۀ گریه زای را.
ظهوری (از آنندراج).
و رجوع به رشک آوردن و رشک آمدن و رشک ورزیدن شود
